جدول جو
جدول جو

معنی نیاز شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

نیاز شیرازی
علی شیرازی (میرزا سید نیاز) متخلص به نیاز از شاعران وخوشنویسان قرن سیزدهم است، شکسته نویس توانا و طبیب ماهری بود و به سال 1263 هجری قمری درگذشت، او راست:
آنکه بنواخت به تیری دل سرگردان را
کاش بیرون نکشیدی ز دلم پیکان را
غیرتم کشت به نزدیک رقیبان امروز
که به صد خشم کشیدی ز کفم دامان را
آدمیزاده نباشد بر من آنکه نظر
بر تو افکند و نیفکند به پایت جان را،
(از ریحانه الادب ج 6 ص 273) (آثار العجم ص 545) (فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 118) (طرایق الحقایق ج 3 ص 144)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثِ)
دولتشاه سمرقندی گوید: غیاث از شاعران شیراز، معاصر سلطان ابراهیم و مردی دانا و مورخ و خوش طبع بود. وی مذهب تشیع داشت و در مناقب خاندان علی (ع) قصایدی غراء سروده است. او راست قطعه ای به مطلع زیر:
تهتک در سخن گفتن زیانست
تأمل کن تأمل کن تأمل.
(از تذکرۀ دولتشاه سمرقندی).
از نقل باقی اشعار وی بعلت سستی و ضعف ترکیب خودداری شد. رجوع به تذکرۀ مزبور شود
لغت نامه دهخدا
(نَوْ وا)
علی اکبر شیرازی (حاجی...) ملقب به نواب و متخلص به بسمل. از ادباء و شاعران قرن سیزدهم هجری است و در نیمۀ دوم قرن سیزدهم درگذشته. او راست: نورالهدایه، شرح سی فصل خواجه نصیر، حاشیه بر مدارک، حاشیه برتفسیر قاضی بیضاوی، تذکرۀ دلگشا. از اشعار اوست.
من به فکر تو و سرگرم نصیحت ناصح
به گمانش که مرا گوش به افسانۀ اوست.
یا نیست شادی در جهان یا خود نصیب ما نشد
هرگز ندیدم شادمان این خاطر افسرده را.
(از مجمع الفصحاء چ مصفا ج 4 ص 183)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
محمد (میرزا...) شیرازی، متخلص به نثار. از شاعران متأخر است، در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری میزیسته و با فرصت شیرازی معاصر بوده است. او راست:
عید قربان شد و من سخت پریشانم از آن
که چه قربان تو جز جان کنم ای جان جهان
نقل و بادام اگر نیست میسر، چه غم است
از لب و چشم تو خواهیم هم این را و هم آن.
(از ریحانهالادب ج 4 ص 164) (آثارالعجم ص 267)
لغت نامه دهخدا
(نِ مِ)
از سادات دستغیب شیراز واز شعرای قرن یازدهم است عمر کوتاهی داشت و در سنین جوانی به سال 1039 هجری قمری در شیراز درگذشته و در حافظیه مدفون است. دیوانش در حدود سه هزار بیت است:
برمکن بر روی غیر آن غمزۀ خونریز را
می زند هرگز کسی بر سنگ تیغ تیز را
گر فلک با من هماغوشش نماید دور نیست
باغبان بر چوب بندد شاخک نوخیز را.
#
مشو آزرده گر دستی به راه تیرت آوردم
که در عهد تو دل در دست و جان در آستین دارم.
#
چرا مرهم نهی بر روی داغی
که در روزم گل و درشب چراغ است.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 271) (آتشکدۀ آذر ص 312). و نیز رجوع به شمع انجمن ص 457 و فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 152 ونتایج الافکار ص 723 و سرو آزاد ص 38 و تذکرۀ حسینی ص 354 و تذکرۀ روز روشن ص 830 شود
لغت نامه دهخدا
میرزا ابوالقاسم بن میرزا عبدالنبی حسینی شیرازی در اعیان الشیعه آرد: عالم فاضل و حکیم متکلم عارف شاعر ماهر امامی المذهب بوده و به راز تخلص مینمود و قصیده ای در مدح حضرت ولی عصر عجل اﷲ فرجه گفته است، نگارنده گوید که راز با رضاقلی خان هدایت متوفی در 1287 هجری قمری معاصر بود و هدایت در کتاب ریاض العارفین خود که در 1260 هجری قمریتألیف کرده گوید: راز از اکابر صوفیه و مفاخر سلسلۀ ذهبیه و به علو درجات معروف و با صفات حمیده موصوف و با اینکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیۀ حالش پیداست و در نعت حضرت ولی عصر گوید:
ای تو ظاهر به کسوت اطوار
وی تو پنهان ز رؤیت ابصار
ای وجود تو اولین جنبش
ای ظهور تو آخرین اطوار،
تا آنجا که گوید:
تا بکی با خمول جفت و قرین
تا بکی با خفا مصاحب و یار
جلوه ده مهر رخ ز عالم غیب
بین جهان را ز کفرچون شب تار
همه دجّال فعل و مهدی شکل
همه ایمان نما و کفرشعار،
زمان وفات او بدست نیامد، (ریحانه الادب ج 2 ص 59)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا محمدمهدی آسودۀ شیرازی، ملقب به تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است. او راست:
پروانه وار سوختنم آرزو بود
امشب که آفتاب بود شمع محفلم.
در پای او ز شوق دهم جان اگر کند
از راه مهر دست حمایل به گردنم.
(از آثار عجم ص 570) (فرهنگ سخنوران ص 616)
درویش حسین کاشانی، متخلص به نوا. از شاعران متوسط قرن سیزدهم هجری و از معاصران هدایت مؤلف مجمع الفصحاست. از اوست:
هیچ کس را چو در آن منزل عالی ره نیست
زین چه حاصل که گروهی دو قدم پیشترند.
(از مجمع الفصحاء چ مصفا ج 6 ص 1809) (فرهنگ سخنوران ص 616)
لغت نامه دهخدا